بازم مثل این چند پست آخر باید بگم نمیدونم از کجا بایدشروع کنم و راجع ب چی باید بنویسم ، البته راجع ب چی ها!گرچه تا حدودی میدونم مثلا یکی ش مردم شناسی رویا ست، اونماز وقتی ک یکی از خواننده های عزیز ک باهام تماس گرفته بود وسط حرفاش از عمو پرسیدو من با تعجب گفتم اون ک خیییلی وقته بهم خورده! و تازه اونجا فهمیدم چقد من ازشما و وبی غافل بودم : ( هی هی هی
ی مورد دیگه هم در مورد دانشگاه و عادله س ک خیییلی خوشحالشدم ک دستش حداقل برای خانوم شفاهی رو شد.هرچند ک نتیجه بدجنس بازی هاش این بود ک ی درس م رو ک مطمین م باید 20 میشدم 18گرفتم ک اونم فدای سرم، قطعا نمره درس دانشگاهی کمترین ارزش رو توی زندگی مون دارهاونم تو این دور و زمونه ک هرکی بیسواد تره بالاتره! و همه چی ب بند پ ختم میشه تا دانایی و معلومات افراد. فقطامیدوارم خدا همه مون رو ب راه راست هدایت بفرماید الهی آمید! ( ی فامیل مسنداشتیم ب جای الهی آمین میگفت الهی آمید! )
ی جریاناتی هم در مورد مادر شوهر خواهرم دارم و سالگردپدرشوهر خواهرم و خلاصه ک بازم از اسوه بدجنسی ها و آب زیرکاهی ها براتون بگم خخخخ
خوب دیگه بگو بخند بس ه ، ی خاطرات زندگی من...
ادامه مطلبما را در سایت خاطرات زندگی من دنبال می کنید
برچسب : عمو جغد شاخدار,عمو جغد شاخدار و بنر,دیالوگ عمو جغد شاخدار, نویسنده : 2khateratezendegimanc بازدید : 101 تاريخ : پنجشنبه 25 آذر 1395 ساعت: 4:25